اسلام ناب یه جاهایی از یه آدمایی در میاد که اصلا تو مخیله ما نمی گنجه!
نمونش کربلاخیلیاشون آموزش جدی ندیده بودند، زیر نظر پدر و مادر فقیه بزرگ نشده بودن!
فکر می کنم لقمه حلال و لجبازی نکردن با فطرت و کینه داشتن به شیطون، تَهِشم یه دعای عاقبت به خیری و یه ذره نچسپیدن به چیزایی که داریم قضیه رو حل کنه !
شاید بازم سادهتر از این حرفا هست و من نفهمیدم .
بعضیام میگن این به حداقلا راضی شدنه ! اسلام دین حداکثریه!!
اما فطرتم میگه بیخودی لفاظی می کنن ، حداکثر چیزی که یه آدم باید بفهمه اینه که خدا خوبه باید عین خودش شد !
خدای خوب خواهر شوور بازی در نمیاره ، دلش برای آدمای حسود میسوزه ، فقر مردمو نمی تونه ببینه، از همه مهم تر با هنر بازیگری یعنی چیزی که نیست میونه ای نداره ! همون صفات سلبیه و اینا منظورمه !!
خدا حواسش هست یه عبارت که از دهنش در میاد چجور آینده یه آدمو تغییر میده! خدا خیلی مَرده...
امروز به کشف یک نگاه متفاوت از یک تجربه قدیمی رسیدم !
زن های متمدن و تحصیلکرده دهه من هیچ فرقی با خاله خان باجی ها دهه بیست جلال ندارد !
مردهاش هم همینطور!فقط هنوز یک چیزی برای من حل نشده!
این شهر این آدم های ترو تمیز اتو کشیده ، این ساختمان های برج عاج و این همه مظاهر پیشرفت و ترقی و تمدن اگر طبق نظریه حرکت جوهری ناشی از جواهر و ذات عالم باشد پس این همه شباهت های ما به آدم های دهه بیست جلال آل احمدچیست؟
یا پیشرفت ها و مدنیت رشد یافته ما یک مغالطه بوده؟!...
یا بی شباهتتیم!!!
نهنگ ها دارند خودکشی می کنندتا ما آدم های نفهم به این محترمی بفهمیم این ها همه اش کشک بوده!...
