سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
منوی اصلی
آرشیو مطالب
صفحات اختصاصی
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
ابر برچسب ها
آمار و اطلاعات

بازدید امروز : 68
بازدید دیروز : 10
کل بازدید : 227063
تعداد کل یاد داشت ها : 63
آخرین بازدید : 103/9/6    ساعت : 10:49 ص
با تشکر فراوان از پایگاه جامع عاشورا Ashoora.ir

 

 قبری برای دو نفر.......
به او گفتم ته گلویم میسوزد..آب دهانم را نمیتوانم قورت بدهم ...
گفت :استخوان در گلویت شکسته...درمان قطعی ندارد اما مسکن برایت مینویسم .مسکنی که او نوشته بود هیج جا پیدا نشد .حتی ناصر خسرو...

سیاست ما عین دیانت ماست .عزیزان عنایت داشته باشد عین یعنی خودش نه شماره دومش یا مثلش .آدم بی سیاست قطعا بی دین است ...حالا میخواهد استاد اخلاق باشد یا مجتهد...فرقی نمیکند .
هیچ حرفی برای گفتن نمیماند .چی بنویسم ؟حرفی نمانده ...من هم گلویم دارد میسوزد کاری کن ...استخوان در گلوی تو هم  شکسته ..درمان قطعی ندارد .تقریبا من کاری نمیتوانم بکنم .
عمامه اش را روی سرش محکم گرفت که با باد نرود......آخوند باید روحانی باشد نمیشود که برچسب بخورد اصلا روحانی از روح گرفته شده یعنی وصله ای بهش نمیچسبد آخوند های با اتیکت جسمانی اند نه روحانی ...
قبر خیلی گران شده انگار دنیا آن لحظه های آخر میخواهد زورهای آخرش را بزند تا خیالش راحت شود چیزی با خودت نبردی جز یک استخوان در گلو شکسته ....
مملکت  شده پدر سوختگی ...سیاست بازی ...خون مردمو کردن تو شیشه .......
من سال آخرو ترم ده ...گلویم میسوزد .درمان قطعی هم ندارد...
میخواهد متاهل شود ...سیاست ما زندگی ماست .....وزندگی ما سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست ..عزیزان عنایت داشته باشند استخوان در گلو که بشکند درمان قطعی ندارد ...مسکن هم اگر بنویسند گیر نمی آید حتی ناصر خسرو...
چشمهایش دارد سیاهی میرود .خدا تنهاست ..به خدا خود خدا هم استخوان در گلویش شکسته .. .خود خدا هم برای خودش با اون عظمت کاری نکرد ..نماز که قضا بشود میشود جبرانش کرد خاصیت فروعات همینه که میشه یه کاریش کرد اما با اصل قضا شده کاری نمیشه کرد ....آدم بی ولایت  بی ولایت میشود استخوان گیر میکند توی گلوی دو نفر ...
راست میگفت مملکت شده پدر سوختگی ..سیاست بازی..درمان قطعی هم ندارد.
حالا چند نفر هستید؟
عنایت داشته باشید :یک نفر آدم هستیم دو قسمتی...توی ناصر خسرو هم پیدا نکردیم مزاحم شما شدیم....یکی لطف کنید کافیه ...چند میشه؟
دو جفت چشم با یک کامیون خاک ...استخوانها از گلو بیرون زده ...کفن های سیاه ...سیاست بازهای پدر سوخته آمده اند فاتحه خوانی...میخندند
صدای بوق ماشین عروس میایدد ....متاهل شده ...عزیزان اینجایش را عنایت نداشته باشند......زراره خبر آورده امام گفته نبش قبر کنید این دو تا سهم امامند .خود امام  قبر داده قبری برای دو نفر ....نبش قبر کنید.... نبش قبر...

 

 

 






برچسب ها : ولایت  ,
      

به دلیل آماده نبودن متن محمد یحیی با عرض پوزش با این متن بروز شدم

با الهام از دست نوشته شهید آوینی  :

انسان همواره معیار و میزان خویش را از آرمانش کسب میکند و آرمان ما کربلاست ...........

بچه باید بوی سیب بدهد

از روی لباس دست کشید روی شکمش ....زیر دستش چیزی حرکت میکرد.

یک حس خوبی بود .قشنگ بالا وپایین میرفت .وقتهایی که میرفت توی جلسات مذهبی بیشتر تکان میخورد مخصوصا وقتی اسم حسین را میشنید ..........

انگار داشت هروله میکرد...چه حس متفاوتی .یک چیزی درونت حرکت کند .

گاهی پاشنه های پایش را میکوبید و گاهی با دستش .با او خیلی حرف زده بود .از همه چیز هایی که بعدا برایش اتفاق می افتاد .بعضی وقتها آنقدر برایش میگفت که دیگر از حرکت می ایستاد .همانموقع که انگار داشت فکر میکرد  به حرفهایی که شنیده ....دستش را از روی شکمش برداشت . تا چند هفته دیگر یک انسان آرمانی به دنیا میامد .نتیجه یک ازدواج آرمانی .نتیجه دوتا انسان آرمانی ...چقدر دوست داشت ببیند شبیه کدامشان شده ...دوست داشت سبزه باشد عین خودش اما چشمهایش مثل او باشد ..اصلا همه چیزش عین او باشد .

به او گفته بود فکر کن اگر شبیه تو باشد آنوقت صبح تا شب بزرگ شدن تو را میبینم ...همیشه دلم میخواست ببینم بچگیهایت چه شکلی حرف میزدی....میخندیدی..گریه میکردی...وقتی گریه میکند بگیرمش توی بغلم صورتم را بگذارم روی صورتش ووقتی بازدمش به صورتم خورد حس کنم تمام تلاشهایم نتیجه داده ...بازدمش بوی کربلا میدهد...بچمان حسینی شده ...نفسش بوی سیب میدهد . تا چند هفته دیگر یک انسان آرمانی به دنیا میامد .نتیجه یک ازدواج آرمانی .نتیجه دوتا انسان آرمانی ...

دوباره حرکت کرد .با دست میزد. انگار میگفت مامان برایم حرف بزن .دستش را دوباره کشید همانجا که او دست کوچکش را کوبیده بود . با خودش گفت طوری که او هم بشنود :بچه باید بوی سیب بدهد...

چند هفته بعد بچه آرمانی بدنیا آمد .نفسش بوی سیب میداد...

 






برچسب ها : شهادت  ,
      
<      1   2   3   4   5   >>   >